ما اولین منتقد اداره بامیان بودیم اما هیچگاهی با دیگر منتقدین اداره بامیان همسو هم نشدیم
اشاره: چندی قبل مصاحبۀ داشتم با نشریۀ "نشر دانش" این نشریه تازه به فعالیت آغاز نموده و به احتمال زیاد از طرف مقام ولایت (داکتر سرابی) تمویل می شود.
با آنکه مدیر مسؤل آن در حفظ کلمات و جملات بنده امانت داری را حفظ نکرده.اما من خود را مسؤل میدانم تا آنچه در آن نشریه به نشر رسیده بدون کدام دستبرد به نشر برسانم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از گاهنامۀ "نشر دانش"
تاریخ نشر: 1388/8/19
"محمدکبیر تابش یک نام آشنا برای مردم بامیان و اصحاب رسانه ها در کشور است.وی در بامیان متولد و دورۀ لیسه را در همین ولایت به پایان رسانیده است.آقای تابش در حال حاضرمحصل صنف چهارم زبان و ادبیات دانشگاه کابل بوده و در کنار آن مدیر مسؤل نشریه تفاهم،عضوی گزارشگران بدون مرز، سردبیر نشریه"صبا" و فعال امور اجتماعی می باشد.
در این شماره آقای محمد کبیر تابش مهمان گاهنامه "نشر دانش" است.
گاهنامه: آقای تابش ازاینکه وقت تانرا در اختیار گاهنامه نشر دانش قرار دادید تشکر نموده و اولین سوال خود را از اینجا شروع می کنیم که شما یک مدت زیادی می شود که با کار مطبوعاتی و رسانه یی سرو کار دارید، جایگاه رسانه های چاپی را در بامیان چگونه می بینید؟
پاسخ:به نظر من هنوز جایگاه رسانه ها درکل، و جایگاه رسانه های چاپی بطور خاص در بامیان خالی است. بامیان با آنهمه نام بلند که در تاریخ دارد و روزگاری وصل کننده تمدن شرق وغرب و مرکز علم و هنر بوده، امروز یکی از فقیر ترین ولایتهای افغانستان است، مردم بامیان مانند سایر مردم کشور هنوزهم مشکل نان دارند، دغدغه زنده گی شانرا پیدا نمودن یک وقت غذای بخور و نمیر تشکیل میدهد. وقتی وضعیت مردم چنین باشد بدون شک در چنین جامعه کمتر به مسائل فرهنگی و ادبی توجه می شود، از طرف دیگر چاپ یک نشریه فرهنگی، ادبی و اجتماعی، نیازمند به برق، مرکز تحقیق، کتابخانه های بزرگ، مرکز چاپ، وسایل ارتباط جمعی مانند انترنت و ...دارد که موارد ذکر شده در بامیان به ندرت در دسترس قرار می گیرد.
کار رسانه یی در بامیان به مراتب مشکل تر از کابل است.زیرا موجودیت برق، چاپ خانه ها،وسایل حمل و نقل، آدرس نسبتاً مشخص دفتر نهادهای مدنی،احزاب سیاسی،اداره های دولتی و شوراهای اجتماعی کار را در کابل آسانتر می سازد.
در کابل به آسانی می توانی خبر تند را به نشر برسانی، کاریکاتور وزیر و رئیس دولت را رسم نمایی ، اما در بامیان اگر چنین کاری را بکنی با واکنشهای روبرو خواهی شد.
از طرف دیگر رسانه های چاپی نیازمند مخاطبین باسواد و چیز فهم می باشد.از اینکه سطح سواد در بامیان پائین است بناً نویسنده باید بسیار تلاش کند تا ساده نویسی را پیش گرفته و از نوشته های که دارای پیچیده گی های معنایی و منطقی باشد پرهیز کند. نوشته های ادبی، فنی و تخصصی کمتر خواننده جدی دارد، کوچکترین اشتباه در رابطه به مسائل دینی و مذهبی را مردم بامیان نمی بخشند.
5 سال قبل قانون رسانه ها طوری بود که وقتی نشریۀ را راجستر می کردی باید آن نشریه در کنار نام و آدرس مشخص یک "لوگو" یا تصویر و مهر خاص نیز میداشت تا از دیگر نشریه هامتفاوت می بود. ما در نشریه اندیشه؛ از اینکه در بامیان به نشر می رسید عکس بت بامیان را انتخاب کردیم. به زودی متوجه شدیم که مردم به شدت با این عکس بت واکنش نشان میدهد و بخاطر آن عکس، نشریه را پاره پاره می کنند، با متوجه شدن این موضوع ما نشریه را تغییر شکل دادیم.
اما از آنجایکه رسانه چاپی کمتر در دسترس مردم بامیان قرار میگیرد، تاثیرگذاری آن بسیار زیاد است.مردم به حرفهای که در رادیو و تلویزیون گفته می شود توجه چندانی ندارد، اگرمقاله و تحلیلی در نشریۀ چاپ شود مردم آنرا قریب به واقعیت دانسته و توجه شان چندین برابر می شوند.
ما وقتی مقالۀ را در نشریه اندیشه به نشر می رساندیم به زودی متوجه می شدیم که توجه مسؤلین را به خود جلب نموده آن نظریه های که در آن مقاله بود در بین مردم جا افتاده و سخنرانان آنرا در حسینیه ها و مساجد تکرار میکنند و دهن به دهن انتقال می یابد.
پرسش:از نشریه اندیشه یاد آوری کردید، گفته می توانید که دلیل متوقف شدن آن چه بوده و آیا تصمیم دارید دوباره آنرا به نشر برسانید؟
نشریه اندیشه یک نشریه بسیار موفق بود، با پنج سال فعالیت خود در بین مردم جایگاه خوبی را کسب نمود و در این مدت موافقان و مخالفان زیاد پیداکرد.خواننده گان آن تا سرحد رسیده بود که در این اواخر از فروش آن به سادگی مصارف آنرا تامین میکرد.از اینکه مدیر مسؤل آن برای ادامه تحصیل به کشور هندوستان سفر نمود مدتی است متوقف شده است.صاحب امتیاز اندیشه آقای مدبرنیز برای یک سفر کوتاه مدت به آمریکا رفته بود، در این اواخر برگشته ممکن در آینده نزدیک دوباره کارش شروع شود.
پرسش: به نظر شما دلیل موفقیت نشریه اندیشه در چه بود؟
پاسخ: شاید یگانه موفقیت نشریه اندیشه در آن بود که اکثر کارمندان آن اشخاص باسواد و تحصیل کرده بودند و در کنار آن "اندیشه" از معیارهای ادبیات معاصر پیروی می کرد. وهمچنان در نگارش مطالب از کوتاه نویسی استفاده می نمود ،نوشتارسلیس و روان،فاقد پیچیدگی منطقی و معنای داشت،رعایت اصول نگارش و نقطه گذاری،خلاصه نویسی ویژگی های زبانی اندیشه را تشکیل میداد،و از طرف دیگر سلیقه ها و استعدادهای تمام خوانندگان خود را در نظر می گیرفت؛یعنی هم طنز داشت و هم خبر،هم گزارش داشت وهم مقاله ومصاحبه و گفتگو.
پرسش:گفته می شود که همان مجموعۀ که نشریه اندیشه را چاپ می کردند در به قدرت رساندن داکتر سرابی در بامیان نقش عمده را داشته و به هواداری وی تظاهرات نمودند و به سرکها ریختند اما با آمدن شان بزودی در مقابل شان قرار گرفتند دلیل این کار چه بود؟
پاسخ: با آنکه بنده به نماینگی از آن مجموعه که شما از آن یاد آوری کردید سخن گفته نمی توانم اما با آنهم من با یک قسمت از سخنانتان موافقم که همان مجموعه ، در آمدن داکتر سرابی به بامیان منحیث والی کمک کرد، اما عامل اصلی والی شدن داکتر سرابی در بامیان نبودند. به چه معنی؟ یعنی آن مجموعه زمانی تظاهرات کردند که رادیو و تلویزیون ملی اعلان نمود که داکتر سرابی در بامیان والی مقرر گریده، در همین وقت یک گروپ اشخاص به نام بامیانی بر ضد این کار تظاهرات کردند. اما اکثر شان از بامیان نبودند. از اینکه مردم بامیان تا آنوقت منحیث یک مردم قانون پذیر وهمکار دولت به جامعه جهانی معرفی بود، ما نخواستیم تا مردم ما یک مردم متمرد، قانون شکن و آشوبگر معرفی شوند.از طرف دیگر تصور همه این بود که داکتر سرابی از اینکه یک دوره وزارت را گذرانده و شناخت خوبی از جامعه جهانی دارد و اولین والی زن در افغانستان است، می تواند کارهای زیادی را انجام دهد.
ما تظاهرات مسالمت آمیزی را انجام دادیم.اما بعداً بعضی از اشخاص تبلیغات ناروایی را در مقابل ما انجام دادند که ما شعار داده ایم که سرک سنگی نمی خواهیم ، والی یکاولنگی نمی خواهیم، شاروال چنین نمی خواهیم و ... در حالیکه" سی دي" های آن موجود است هیچگاهی چنین حرفهای در آنجا گفته نشده بود.
وقتی داکتر سرابی به کار آغاز کرد از اینکه ما دنبال نقشی در اداره های دولتی نبودیم و تظاهرات ما نیز در مقابل کدام امتیاز نبود، نخواستیم تا در اطراف والی باقی بمانیم.مدتی که گذشت ما مصاحبۀ با معاون ولایت جناب فهیمی داشتیم که وی در سخنانش گفته بود" از اینکه در بامیان کاری را انجام داده نتوانستم شرمنده ام و ازتمام مردم بامیان معذرت می خواهم" همین سخنان سبب ایجاد فاصله بین معاون و والی صاحب گردید، بسیاری ها به شمول مقام ولایت فکر کردند که مجموعه ما همین فاصله را ایجاد کرده، بعد از آن، در هر شماره ما مصاحبۀ داشتیم با وکلای بامیان؛ آنها نیز به شدت از کم کاریهای ولایت بامیان شکایت داشتند. ما منحیث یک ارگان بی طرف طبق قانون رسانه ها آنرا به نشرمی رساندیم.من مقالۀ تحقیقی داشتم تحت عنوان"بامیان از سلطنت شیران تا حکومت زنان" که شیران در آنجا مراد از همان سلسلۀ سلطنتی بود که در بامیان در سالهای1330 حکمروایی می کردند، نه اینکه یک دوره را ما شیر و قوی بدانیم و حکومت فعلی را زن و ضعیف.هدف از نشر آنگونه مقالات و یادآوری و تجلیل مقام شامخ گذشتگان فرهیخته زیستن در گذشته و افتادن در دام افتخارات و شکوفایی دیروز و غفلت از خود و امروز نبود و نیست، بلکه هدف از آن، رساندن این پرسش اساسی و تأمل بنیادی است که ما نه تنها دارای گذشتۀ زرین و درخشان هستیم بلکه از لحاظ استعداد ذاتی، توانایی فکری، روحی و جسمی می توانیم برای جهان تولید فکر و اندیشه نماییم و در چرخۀ فکری، علمی و تمدنی جهان، مهرۀ کارآمد و شاخص باشیم، چنانکه بوده ایم.
مردم بامیان انتظار داشت که دولت و جامعه جهانی باید مردم مناطق مرکزی مخصوصا بامیان را فراموش نکند و به این مردم نباید منحیث انسانهای درجه دوم و سوم نگرسته شود، اینکه در بامیان صلح وجود دارد؛ تریاک کشت نمی شود؛ مردم همکار طالبان و القاعده نستند باید یک امتیاز برای ولایت بامیان باشد. وقتی چنین نشد ما به انتقاد و پشنهادهای خود ادامه دادیم. تمام این مسائل سبب شد که یک مقدار روابط ما به سردی بکشد.اما هیچ گاهی ما در مقابل والی بامیان قرار نگرفتیم. درست است که اولین منتقد اداره بامیان بودیم اما هیچگاهی با دیگر منتقدین اداره بامیان همسو هم نشدیم. بسیاری از منتقدین بامیان ضعف ها را برجسته می کرد و هدف برکناری و جایگزینی داشت، اما ما، ضعف هارا برجسته می ساختیم تا آن ضعف ها برطرف و رفع گردد.کوتاه سخن اینکه ما نه جزء کسانی بودیم که داکتر سرابی را والی مقرر کردیم و نه در صدد برکناری و جایگزنی وی هستیم، آنهایکه به دنبال نقش در اداره های بامیان بودند و هستند به همه معلوم است و ضرورت به ذکر نامشان نمی بینم.
پرسش: با کدام یک از مقامات و شخصیت های سیاسی کشور نزدیکتر هستی؟
من با شخصیت های سیاسی کمتر روابط دارم، بلکه بیشتر روابطم با فرهنگیان است. اما با آنهم تا آنجایکه شرایط کاری ام ایجاب می کند با همه نهادهای اجتماعی، مدنی و احزاب سیاسی روابطم خوب است.
نظر تان در رابطه به نشریه "نشر دانش" چگونه است؟
پاسخ: هنوز قضاوت در این باره شاید خیلی زود باشد، بعد از نشر چند شماره می شود خوبتر نکات مثبت و منفی آنرا بر شمرد.
از اینکه آنرا بشکل گاهنامه راجستر کرده اید، شاید در ابتدای کار، امیدچندانی به نشر زودهنگام آن نداشتید امیدوارم بتوانید ادامه بدهید. گاهنامه "نشر دانش"، در مدت کوتاهی توانسته مخاطبان اصلی خود را در بین انبوه مردم پیدا نماید شکل و دیزاین خوبی دارد، مقاله های که تاهنوز به نشر رسیده، رضایت بخش است، در کنار این نکات مثبت، اغلاط طبعاتی و تایپی، املایی و انشایی نیز در کنار مثبت اندیشی های یک جانبه و زیرکانه در نشریه تان دیده می شود که توجه بیشتر گردانندگان و ویراستاران را ایجاب می کند.