گامی بسوی درگیری در بامیان!
گامی بسوی درگیری در بامیان!
مسئله ی "واحدی و شکیلا "به پروژه ی تبدیل گردیده که امروز بسیاریها به دنبال سود جوی از آن هستند تا حل عادلانه و واقعی آن. دستهای بزرگ و عظیمی دارد این پروژه را مدیریت میکنند مهره های خورد و ریزه در داخل بامیان خود بخود چیده میشوند و به عنوان مواد سوخت بین این آتش استفاده میگردند.
مرزبندی های قومی وستیزه گری های تباری از کمالات جنگ است که بریک ملت تحمیل می شود. تنها این آسیب پذیری شامل حال طیف های اجتماعی نیست، درهم ریختگی وآشوب های بی شماری است که کلیت تفاهم وهمگرایی اجتماعی را در ولایت ما به جزایر ریز ریز شعله ورمبدل کرده است. جنگ مطابق سرشت خود، اذهان همه را با چندین نوع اسلحه و اسباب های دفاعی وتعرضی مجهز کرده است. بحث درین باره درصلاحیت همه است و دامن زدن به چنین مسائیلی از توان والی گرفته تا جوالی می باشد اما حل این معضل درصلاحیت هیچ کس نیست. شاید حل این بحران دردناک دراختیار زمان است که به مرور، همه را آرد کند.
آگاهان ما نباید چشم انتظار حل یک شبۀ این عوارض پیچیده باشد. مگرنسل جوان رسالت دارد که خودش را برای ایجاد یک آینده ای به دور از میراث های جنگ بپیراید و حداقل سعی کند خودش را از گزند احساسات عذاب آور معاند بینی دیگران رهایی دهد. البته که این کار مشکلی است و دریک محیط اگر شخصی بخواهد ازجانب خود روش های مدارا وبی ضرری را درپیش گیرد، دیگران با رفتارهای تحریک آمیز خویش، وضعیت ناخواسته را بروی تحمیل می کنند.
مسئله ی "واحدی و شکیلا "به پروژه ی تبدیل گردیده که امروز بسیاریها به دنبال سود جوی از آن هستند تا حل عادلانه و واقعی آن. دستهای بزرگ و عظیمی دارد این پروژه را مدیریت میکنند مهره های خورد و ریزه در داخل بامیان خود بخود چیده میشوند و به عنوان مواد سوخت بین این آتش استفاده میگردند.
این که منشاء انگیزه پردازی وتحرک کدام جریان سیاسی است ویا خضعبلات،حماقت ویاوه سرایی واحدی و هم تیمانش باعث قومی شدن آن گردیده اهمیت ندارد، مهم این است که حرکات های این چنینی به عنوان بیماری نگرشی به دیگراقشارجامعه غیرسیاسی، تجاری از مرکز تا ولسوالیها سرایت می کند. تعمیم این روحیه تا آن جا به ناراحتی عمومی دامن می زند که بیش ازهمه پیشگامان این گونه حرکات را به دردسر واسترس می اندازد.
مناسب ترین راه،حل این مسئله از راه حقوقی و ارگانهای ذی ربط بود.دولت از همان ابتدا باید مدیریت این جنجال را بدست میگرفت و از بازاری کردن آن جلوگیری میکرد.حکومت محلی و مرکزی از "پیراهن عثمانی "کردن این مسئله سودجویی می کنند، قبلا حارنوان سید یحیی متهم به کتمان حقایق بود درحالیکه از تبدیلی آن مدتها میگذرد اگر انگیزه ای برای حل این منازعه بودی باید حق به حقدار داده می شد و تا بیشتر نشدن این مسئله فیصله نهایی صورت میگرفت.مبرهن است که سازمان های مختلف، تشکیلات تباری متفاوت نیز هرکدام به قهرمان سازی و دفاع کور کورانه از همدیگر دست خواهند زد. فایده ای که ازین مضحکه بازی ها _ حل نشدن موضوع _ حاصل می شود، همه درسبد دشمنان بامیانیها می ریزد و بس!
این نوع ناسازگاری ها می رساند که عذاب عمومی برخاسته ازتنش های خواسته وناخواسته تباری، به یک بلیۀ جدی وخطرناک درحال تبدیل شدن است. ما گام به گام به سوی یک درگیری جلو می رویم که هیچ کس درآن برنده نیست؛ اما همه درآن بازنده اند.
سیدمحمد کبیر تابش هستم ، از مرکز شهر باستانی بامیان