جامعه هزاره وآرمانهای ناتمام استادمزاری
جامعه هزاره وآرمانهای ناتمام استادمزاری
این مقاله دوسال قبل بقلم استاد محمدنادر شفق نوشته و در نشریه وزین اندیشه به نشر رسیده بود.
سیزده [پانزده ] سال از شهادت استادمزاری سپری می گردد و از سال 1373 تاکنون، افغانستان تغییرات بسیار مهمی را تجربه نموده است افغانستان دارای یک نظام به ظاهر دموکراتیک است ومشارکت تمام اقوام افغانستان حداقل درحد شعاردرروند سیاسی کشور تضمین گردیده است.دراین نوشتار درپی آن هستیم که مردم هزاره تاچه اندازه به آرمانهای که استاد مزاری برای جامعه هزاره داشت نزدیک شده است. البته محدود کردن استاد مزاری در سطح یک قوم جفایی است درحق ایشان ولی هدف ما در این نوشته ارزیابی موفقیت های جامعه هزارۀ افغانستان درپرتو آرمانهایی است که استادمزاری برای آن مبارزه می کرد. استادمزاری خود خواسته های مردم هزاره را درافغانستان چنین خلاصه می کند: "... سه چیز در این مملکت در آینده می خواهیم:یکی رسمیت مذهب ما ، و دیگر اینکه تشکیلات گذشته ظالمانه بوده و باید تغییر کند و سوم اینکه شیعه درتصمیم گیری شریک باشد." (1)
اینک تک تک این آرمانهارا به بررسی می گیریم که تاچه اندازه جامۀ عمل به خودپوشیده اند و آیا جامعه هزاره وآن عده از سران ورهبران قوم هزاره که مدعی پیروی خط استادمزاری اند و ازنام استادمزاری وشعارپاسداری از آرمانهای ایشان چپن رهبری را بی رقیب به تن کرده اند تا چه حد دررسیدن به اهداف ایشان موفق عمل نموده اند وتاکجا راه ایشان را درپیش گرفته اند؟

رسمیت یافتن مذهب شیعه
قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان درماده یکصد و سی ویکم، محاکم برای اهل تشیع را مطابق مذهب شیعه دانسته است ودرماده چهیل وپنجم تصریح شده که دولت نصاب مضامین دینی مکاتب را برمبنای مذاهب اسلامی موجود درافغانستان تدوین می نماید؛ که تااین حد یک موفقیت است.اما متاسفانه درعمل کمترین اقدامی دراین راستا صورت نگرفته است. برمبنای قانون اساسی هرکس حق دارد به زبان مادری خویش درس بخواند، براین اساس پلان جدا سازی مکاتب پشتوزبانها درشهرکابل از دری زبانها روی دست قرار می گیرد ولی هنوزهم متعلمین شیعه مذهب در مکاتب، دینیات مذهب حنفی راصرف به خاطرامتحان باید بخوانند ویادبگیرند. ودرمحاکم هم این ماده قانون اساسی، عملی نمی گردد.
تغییر تشکیلات اداری ظالمانه گذشته
مطابق آمار سازمان ملل متحد که مبنای تقسیم قدرت در اجلاس بن نیز قرارگرفته بود نفوس هزاره ها درافغانستان 20% گزارش شده است. درتشکیلات اداری ظالمانه حکومتهای قبل تلاش شده بود که جمعیت هزاره ها بالای ولایتهای مختلیف تقسیم گردد و یک ولایت مستقل مخصوص هزاره هاداده نشود چنانچه دریکی از سخنرانی های استاد مزاری تصریح شده است: " اما با همین 7 میلیون یک ولایت بنام، به دست هزاره نیست. بامیان که تازه ادعا می شود که بنام مردم هزاره است در مرکز همه قومای تاجیک ما هستند. والی و تشکیلات از طرف مرکز تعیین می شد. و ما به سرنوشت خود حاکم نبودیم. ما که ثلث مردم افغانستان را تشکیل می دهیم از 30 ولایت یک ولایت در اختیار ما نیست. این در کجای عدالت است؟ در کجای قانون است؟"(2) متاسفانه بعد از به وجود آمدن اداره کنونی هنوز وضعیت تغییر چندانی نکرده است، به جزتاسس ولایت دایکندی، کاری درجهت بازنگری تشکیلات اداری سایرولسوالی های هزاره جات صورت نگرفته است. هنوزولسوالی های در هزارهجات وجود دارند که هریک بیشترازیک ولایت دربعضی قسمتهای دیگرکشور نفوس دارد. ولایت بامیان شش سال است منتظرارتقای خویش به درجه دو! شدن است و لی تمام این وعده ها فقط درقول باقی ماند وبس. هنوز مناطق هزاره نشین از تبعیض دولت کابل رنج می برد به گونۀ مثا ل در همین شش سال با وجود آنکه شعارهای پر از هیا هوی باز سازی و دمو کراسی - ایجاد جامعه مدنی گوش ها را کر نموده است مگر متآسفانه دولت کنونی در طول این مدت در زمینه باز سازی ولایات بامیان – دایکندی و دیگر مناطق هزاره نشین ولایات غور – وردک – غزنی وپروان کدام کار موثیروقابل لمسی را در امور اقتصادی واجتماعی این ساحات انجام نداده است. چنانچه یکی از نویسندگان دراین ارتباط می نویسد: مقامات دولتی در کاراعمار سرك كابل ـ هرات از طریق هزارجات تعلل و بهانه جوئی های گوناگون بخرچ میدهند تا مانع احداث این سرک حیاتی کشور گردند طوریکه از عمر نصب تابلوها ی آغاز کار سرک مذکور پنج سال مي گذرد وگرد وخاك موتر ها ي كه از كنار سرك خاكي باميان عبور مي كنند كم كم جلو اين عناوين فريبنده را مي گيرد، تاديگر مردم باميان اميد وار نباشند.
بودجه اعمار سرك كابل ـ باميان راكشور ايتاليا به عهده داشت كه ظاهرا 30 مليون دالر را قبلا پرداخت كرده بود واين يكي از بهانه هاي دولت بود كه هميشه در مصاحبه هاي شان مي گفتند بودجه لازم را نداريم واين مبلغ كار ي را از پيش نمي برد اما طبق آخرين گذارشها كه رسانه ها نشر كرده است « ماسيمو دليما» معاون صدر اعظم ووزير خارجه ايتاليا در ديدار كه به تاریخ31/2/86 13-ش با حامد كرزي داشت وعده نمود كه كشورش علاوه بر تعهد قبلي مبلغ 60 مليون يورو ي ديگر را براي تكميل سرك كابل ـ هرات ازطریق هزارجات مي پردازد . اما اينكه اين بار اين مبلغ به كجا مصرف خواهد شد و یا اينكه به معما ئی تبديل ویا به يك پروژه عملی شده مبدل خواهد شد يانه؟ آينده و زمان جواب خواهد داد.
درطی مدت شش سال نه تنها در مناطق هزاره نشین کشور وبخصوص در ولایات بامیان و دایکندی بازسازی و آبادانی صورت نگرفت بلکه بلای دیگری بنام هجوم کوچیهای مسلح درمنطقه بهسود ولایت وردک نازل شد .که منجر به
تخریب - حریق و غارت بیش از سی قریه
وکوچ اجباری بیست هزارنفر وقتل دوازده نفر وزخمی شدن چند تنی دیگر در ولسوالی بهسود ولایت وردک گردیدند. وتجارب خونین گذشته را میان مردم هزاره و کوچیها تازه نمود. این معضل امکان دارد سال آینده نیزسربرآورد ودرصورت اینکه راه حل اساسی برای این مشکل پیدانشود می تواند به یک معضل بزرگ امنیتی تبدیل شود.
مشارکت سیاسی هزاره ها در قدرت
بر مبنای آمار سازمان ملل كه مبناى مشاركت اقوام در كنفرانس بن بود ه است، به موجب اين آمار پشتون ها 33 در صد، تاجيك ها 24 در صد، هزاره ها 20 در صد، ازبك 8 در صد و بقيه اقوام 13 در صد محاسبه شده است. دراین احصائیه مردم هزاره از لحاظ تعداد نفوس وکمیت اجتماعی در کشور بعد از پشتونها وتا جیکها سومین ملیت درافغانستان میباشد که در توافقنامه کنفرانس بن نیز مطابق آن عمل شده است. اما متاسفانه جامعه هزاره نه تنها به این آروزی دیرین خویش مبنی برمشارکت متناسب به نفوس شان نرسیدند بلکه باگذشت هرروز به بهانه های مختلیف کادرهای مربوط به مردم هزاره از ادارات مختلیف حکومت حذف می گردند؛ به عنوان نمونه امروز چند نفردرکابینه هزاره است؟ چندوالی، چند معین، چند رئیس ازمردم هزاره داریم؟ آیا این تعداد متناسب با نفوس شان است؟ استاد مزاری: " ما حالا 30% که تسامح کنیم 25٪ مردم افغانستان را تشکیل می دهیم و حالا این حق را برای ما بدهند. بعد در آینده زمانی که افغانستان آرام شود و قانون حاکم شود این مسأله به درستی حل می گردد(3) ما برای همه ی احزاب و ملیتها احترام قائلیم و برای همه حق مساوی طبق نفوس شان می خواهیم...(4). دامنه این حذف ها حتی به ولایت بامیان هم رسیده است. گفته می شود که به بهانه رفورم در پولیس، قوماندانی امنیه ولایت بامیان با گذشت زمان هرروزبیشترهزاره زدایی می شود.
استادمزاری ازانحصارطلبان به تلخی یاد می کند که نفوس مارا دو یاسه درصد درنظرمی گیرند: "شما در جریان قضیه هستید که برادرانی که در پیشاور نشسته بودند گفتند که شیعه ها در افغانستان دو درصد یا سه درصد هستند (5) وامروز، علی رغم تشکیل دولت دموکراتیک درافغانستان، تقریباً این نظریه درعمل هم تطبیق می گردد؛ بطور نمونه فهرستی از کارمندان دولت از سوی اداره عمومي امور شورای وزیران تهيه و در اختيار کمیسیون اصلاحات عدلی و قضایی شورای ملی قرار داده شده است. اين فهرست
ترکیب قومی کارمندان دولت را نشان می دهد.درمجموع کارمندان بالاترازرتبه 3دولت52 درصد تاجيک، 33 درصدر پشتون، 5 درصد هزاره، و 4 درصد ازبك و 6 درصد دیگر اقوام، بمشاهده میرسد.
در کنفرانس بن فهرستی تهيه گردیده و توافق صورت گرفته بود که بر اساس آن، بايد در ادارات دولتی ۳۳ درصد پشتون ها، ۲۴ درصد تاجيک ها، ۱۹ درصد هزاره ها و ۱۳ درصد ازبک ها سهم بگیرند.اماامروز بااینکه سهم هزاره ها درقدرت به 5% وکمترازآنهم میرسد متاسفانه ازرهبران هزاره نه آنانی که درقدرت اند و نه آنانی که برون از قدرت اند اعتراضی می کنند.استادمزاری باتمام توان ونیرودرمقابل انحصارطلبی قومی و حزبی ایستاد برای تحفط منافع شخصی منافع ملی را قربانی نکرد و بی تفاوت ننشست: "مستند اثبات می کنم که 50 سفارتخانه تنها از جمعیت است. 10 تای آن را به دیگران داده باشند ـ 50 ـ آن از (عناصر) جمعیت است... ما مگر می توانیم (دراین حکومت) باشیم؟ نمایندگی از یک مردم هم بکنیم؟ در اینجا بی تفاوت باشیم؟ (6) و آیا مدعیان رهبری فعلی جامعه هزاره که شعارپیروی از ازآرمانهای استادمزاری را می دهند نیزچنین می کنند؟
پی نوشتها
1. سخنرانی استادمزاری- 16 / 10 /1371
2. سخنرانی استادمزاری - خزان 1371
3. همان
4. سخنرانی استادمزاری- 3 /12 / 1372
5. همان
6ــ همان
سیدمحمد کبیر تابش هستم ، از مرکز شهر باستانی بامیان